بسياري ازكودكان اوتيسمي نه تنها در تكرار لغات گفتاري ديگران تبحر مي يابند بلكه صدا، حالت و روشي كه كلمه بيان مي شود را نيز تقليد مي كنند. اكوليليا يك مرحله طبيعي در كودك اوتيسمي است كه در حال رشد زبان و شناخت مي باشد. روش پاسخ ما به كودك در جهت تكامل اين فرايند بسيارموثر است.
در حال حاضر وجود اكوليليا يك حالت مثبت در كودك اوتيسمي است.Loas متوجه شد كه وجود اكوليليا يك پيش آگهي مهم در رشد بعدي زبان است. به نظر وي اكوليليا ماده اوليه و زمينه ساز رشد بعدي زبان است. Howline متوجه شد كه بچه هاي اوتيسمي كه اكوليليا دارند، در آينده گفتار خوبي داشته و نيازي به آموزش زبان متمركز ندارند. اگر ما اين نظريه كه اكوليليا يك مرحله طبيعي از رشد گفتار است را قبول كنيم، بنابراين ادامه دار شدن آن به معناي باقي ماندن كودك در يك مرحله از رشد گفتار است و به نظر مي رسد كه غلبه بر آن جهت رشد گفتار مهم است. Lovas معتقد است كودكاني كه مدتي خاموش بودند و بعد رشد گفتاري خوبي داشتند، به طور حتم در دوره رشد گفتارشان يك مرحله اكوليليا داشته اند. صرف نظر از مفيد بودن اكوليليا در رشد زبان، اين مسئله در فعاليت هاي اجتماعي و يادگيري اثر سوئ دارد. بعضي محققين معتقدند كه كودك در زماني كه پاسخ به فرمان يا يا سوال پاسخ مناسبي ندارد، از اكوليليا استفاده مي كند. از نظر اين محققان منظور فرد اوتيسمي از اكو كردن سئوال قبل اينست كه بگويد((من نميدانم))و بدين وسيله نشان مي دهد كه پاسخ سئوالتان را بلد نيست.حتي اگر ((من نمي دانم))به يك عبارت اكو شده تبديل شود، بيشترين پاسخي خواهد بود كه در زماني كه كودك پاسخ سوالتان را نمي داند از او مي شنويد. طبق اين نظر ((من نمي دانم)) به معني آن است كه فرد سوالي را كه به آموزش جواب آن نياز دارد مي پرسد.
برگرفته از کتاب :همراه با اتیسم از ارزیابی تادرمان